نمیدونم چی قراره بشه و اینا ولی خب دیگ حوصله انتظار و فک کردن و زندگی کردن و اینا رو ندارم .

میخوام هر چی سریعتر بگذرن این روزا . 

✖امروز موقع نوشتن واقعا حس کردم که زندگی منم غروب کرده و‌ الکی امید دارم ؛ امید واهی . ی زندگیِ غروب کرده ، ک دیگ هیچ طلوعی نداره .


مزخرفتر از این درس ، خودِ کثیفشع ???? . بیشورو هر چی میخوندم تموم نمیشد‌ کههه ???? . آشغالِ خررر . فردام ک صد در صد گند میزنم امتحانو ???? . ولی بدرک ، بره گم شه اصن ، درسِ مزخرفع بدرد نخور . 

+ دارم از کمردرد میمیرمممم . ای کاش ب صب نکشه واقعنو بمیرم راحت شم ???? . چیه خدایی اینا آخهه .

#شخمی_طور


و این منم

 زنی تنها

در آستانه ی فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یأس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی این دستهای سیمانی

زمان گذشت

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

چهار بار نواخت

امروز روز اول دیماه است

من راز فصل ها را میدانم

و حرف لحظه ها را میفهمم

نجات دهنده در گور خفته است

و خاک، خاک پذیرنده

اشارتیست به آرامش

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

در کوچه باد می آید

در کوچه باد می آید

و من به جفت گیری گلها می اندیشم

به غنچه هایی با ساق های لاغر کم خون

و این زمان خسته ی مسلول

و مردی از کنار درختان خیس میگذرد

مردی که رشته های آبی رگهایش

مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش

بالا خزیده اند

و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را

تکرار می کنند

ــ سلام

ـ سلام

و من به جفت گیری گلها می اندیشم

در آستانه ی فصلی سرد

در محفل عزای آینه ها

و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ

و این غروب بارور شده از دانش سکوت

چگونه میشود به آن کسی که میرود این سان

صبور

سنگین

سرگردان

فرمان ایست داد

چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست او هیچوقت زنده نبوده ست

در کوچه باد می آید

کلاغهای منفرد انزوا

در باغ های پیر کسالت میچرخند

و نردبام

چه ارتفاع حقیری دارد

آنها تمام ساده لوحی یک قلب را

با خود به قصر قصه ها بردند

و کنون دیگر

دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست

و گیسوان کودکیش را

در آبهای جاری خواهد ریخت

و سیب را که سرانجام چیده است و بوییده است

در زیر پا لگد خواهد کرد ؟

ای یار ای یگانه ترین یار

چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند.

❄????یــــلـــــداتــــون پــیــش پــیــش مـــبـــارک????❄

 

#فروغ_فرخزاد

 

 


من حال خرابیام ، میشم همه کس خودم .

”مـــادر” میشم دست میکشم رو سرم ،

”پـــدر” میشم خودمو بغل میکنم ،

”خـــواهـــر” میشم به حرفام گوش میدم ،

”بـــرادر” میشم پشت خودمو میگیرم .

میفهمی چی میگم ؟ 

”مـــن تـــنـــهـــایـــیـــامـــو تـــنـــهـــا نـــیــســـتــم ، خــودم خـــودمـــو داره.”

 


ب کاف دادم این زندگی رو باباااا آخه انقد گوه مگ داریم ؟! کاف بر تو زندگی ، کااااف .

تا زمانی ک ب من روی خوش نشون ندی ، عینِ خودت میشم و میرینم بهت . اینم ارادت من ب تو زندگی *_*

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 

خب خب خب . خداروشکر کثیف و نجس هم شدیم . فک نمیکردم بهش واقعا . ک کثیف تر از خودم ، خودم باشم و البتع نجس . اینم از لطفی ک بقیه نسبت ب ما دارن . مرسی واقعا ????????.                      . ۱۳۹۸/۸/۲۴.


روزگارِ گوهی شدع . همه ، خیلی راحت ب هم دروغ میگیم . خیلی راحت دل میشیم . خیلی راحت ، خیلی کارا میکنیم . پا رو دل همدیگه میذاریم و حتی ب پس مونده های دل همدیگه هم رحم نمیکنیم و دوباره و سه باره و چهارباره و. لگدشون میکنیم . و هیچ ارزش و احترامی هم نسبت ب هم قائل نیستیم .

کاش ی ذره ، قد ی نخود ، ب هم احترام میذاشتیم . احترام ، حتی ی ذرش ، اونقدر ارزش دارع ک بشه بخاطرش از خیلی چیزا چشم‌ پوشی کرد .

#بیایید_محترم_باشیم.

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کفپوش چوبی simasaz فروشگاه معرفی اجناس اجاره سند جهت ضمانت در دادگاه | تامین وثیقه | سند اجاره ای برای آزادی زندانی عکس ماشین های سنگین دانلود آهنگ و فیلم , سریال با زیرنویس فارسی سانسور وبلاگ الهه عشق Shop